مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

تقلب فاحش در انتخابات

سلام

باید بگم که من به شخصه این امار انتخابات رو اصلا قبول ندارم و باید بگم که حتما و حتما احمدی نژاد و دار و دستش که ستاد انتخابات هم جزع اونهاست تقلبی بسیار فاحش رو انجام دادند که به قضیه امار دهی های کذب احمدی نژاد در تلوزیون بسیار شبیه است و کسی نیست که بگه اخه مگه ممکنه که صد تا رای رو بشمورن احمدی نژاد 65 درصدذ باشه هزار تا رای رو بشمورن همینطور صدهزار رای رو بشمورن همینطور و ...

باید بگم که این نظام داره دچار اختلالات اساسی میشه و چنانچه بعضی دوستان مطلع اند

دیروز در جریان انتخابات به ستاد مرکزی میر حسین موسوی مستقر در منطقه قیطریه با گاز اشک اور حمله کردن و بعد هم ستاد پلمپ شده و بعد هم نیروی انتظامی اعلام کرده که هیچ اختلال و حمله ای به هیچ ستادی نشده

در مقابل سایت های انتخاباتی کاندیدا ها به صورت عمده فیلتر شدن

قضاوت با شماست

جدال شوایه ها

سلام به همه 

یه چیزی بگم اونم اینکه دروغ گو شناحته شد 

 

من در مناظره موسوی و احمدی نژاد یه لحضه چند تا شوالیخ دیدم که البته میر حسین مظلومشون بود 

و دیروز هم معلوم شد که تو این مناظره ها شمشیر محمود پلاستیکی بود 

 

زنده با د موسوی انسانی با فرهنگ هنرمند و کاردان

و اینک روزی رسان

سلام من بر شما 

 

امروز بعد از مدت ها اومدم به یه کافی نت اخه ای دی اس ال قطعه. 

 

یه داستان جدید به اسم روزی رسان برای شما. 

 

شب بودن و تنهایی چه درد عجیبی است خیلی عجیب. 

روزگارم همه خزان است و سوخته رنگ. 

که شاید درماندگی ام را این پروردگار برطرف گرداند. 

فکر به روزی بی اندازه،فکر به بودن در بی نهایت ها همه و همه از غم های من است. 

اما... بزرگترین درد درد داشتن تکه نان و جرعه ابی است از جانب او.دیگران را هم که باید بر خاک بریم. 

 

 

خوب این بود دیگه  

امیدوارم نظر بدید. 

در ضمن استاد شجریان البومی جدید به نام آه،باران منتشر کرده که میتونید بگیرید. 

تا فردا ها بدرود.

سال جدید و روزی نو

سلام بر همه و همه


مثل اینکه میگن سال نو شده ولی ما تازه متوجه شدیم

خوب ای کاش در این سال ما هم نو بشیم 

بیشتر از همه در اندیشه و عمل

این رو از خدا میخام.

میزون باشید.

مرگ موسیقی پاپ ایران

سلام بر همه

امروز یه مطلب بیدار باش گزاشتم!

خواهش میکنم متن رو کامل بخونید و بعد برداشت ها و نظراتتون رو بگین.


همه ما همه روزه موسیقی های فراوانی را گوش می دهیم اما ایا به این فکر میکنیم که این موسیقی در چه سطحی است؟مطلب رایج این است که متاسفانه موسیقی به پاپ ایران اکنون به دست چند نفری بیشتر نیست که اگر بخواهیم میانگین سنی انها را حساب کنیم یک رقم بالای 50 به دست میاید.از طرفی هم از دیدگاه بنده موسیقی ایرانی در چند سطح بیشتر نیست

الف)موسیقی سنتی:فنی ترین و ارزشمند ترین موسیقی ایران.

ب) موسیقی پاپ سطح اول:این قشر را موزیسین هایی تشکیل میدهند که سن بالای 50 سال دارند.

پ)موسیقی پاپ سطح دوم:این قشر را موزیسین های زیر 50 سال تشکیل میدهند که به نسبت موسیقی پاپ سطح اول از افت کیفی چشم گیری برخوردارند.

ج)موسیقی سطح سوم:موسیقی های خیابانی ، زیر زمینی،رپ و ...  . این قشر(به صورت عمومی)از سطح فوق العاده پایینی بر خوردار است و حتی شاید فاقد ارزشهای موسیقایی باشد.


البته این تقسیم بندی ها زمانی با معنی اند که ما یک استاندارد را برای موسیقی در نظر بگیریم.

متاسفانه از گونه های بالا بسیاری از مردم و جوانان علاقه مند موزیک رده (ج) اند. و این حاکی از بی توجه بودن جوانان ما به کلام و صدا و موزیک ضمینه یک موسیقی است.

رده (الف)هم که در هر حال کمترین هوادار را دارد.

حال اگر فرض کنیم موزیسین های رده(ب)همه از دور خارج شوند.ان موقع است که باید نگران باشیم که این میراث  مهم به چه کسانی رسیده است.و باید بگویم که ان روز زیاد هم دور نیست.

در مقایسه با کشور های پیشرفته که همه ساله خاننده های جدید و نوکار و البته با سطح کاری خوب بیرون میدهند ،یک لحظه باید فکر کنیم و ببینیم خاننده های جدید ما در چه سطحی قرار دارند.

خاننده هایی که گزشته از تاکتیک و موسیقی و شعر حتی صدای زیبایی هم ندارند و  در کمال ناباوری همه ما به انها گوش میدهیم و خیلی هم خوشمان میاید.

دوستان تاکید میکنم که ما مخالف رو نمایی و یا دوست داشتن خاننده های تازه کار نیستیم

بلکه داریم میگوییم که اگر سطح علایق ما بالا برود صد در صد سطح کاری خاننده ها هم بالا خواهد رفت ایا این طور نیست؟

گاهی هم دچار یکه گری افراطی میشویم و این اصلا خوب نیست.برای همین هم استفاده از لفظ "طرفدار"برای دوستداران یک خواننده مناسب نیست.چون که خواننده گی میدان جنگ که نیست

اگر هم باشد نوعی رقابت است. پس بهتر است که از لفظ "هوادار"استفاده بکنیم.

از طرفی بهتر است که چند نفر موزیسین مورد علاقه مان را بشناسیم و بدانیم که اگر حرفی را در موزیکشان میخوانند واقعا به ان عمل خواهند کرد یا نه و فقط ایتم خروجی یک خواننده را نبینیم.


دوستان این موسیقی نیز قسمتی از روح ماست.همانگونه که انسان به مناظر زیبا علاقه دارد و به غذا های خوش طعم باید به موسیقی زیبایی هم گوش دهد تا روحی ارام داشته باشد.



با تشکر

محمد هادی مجیدی  

روز دانش اموز محوری

سلام برهمه

امروز هم یکی دیگه از اطفاقات کوچک زندگی من


چند هفته به روز دانش اموز محوری مانده بود و کلاس ما نیاز به یه معلم ادبیات داشت

همانطور که قبلا هم عرض کردم. من یکی از عشاق ادبیات هستم و درسم هم خیلی خوبه.

خوب مبصر کلاس ما  که پر نفوض ترین دانش اموز مدرسه هم بود از من خواست که معلم

ادبیات بشم من هم که از خدا خواسته گفتم:"در خدمتیم" .

زمان سپری شد و روز ملی دانش اموز محوری فرا رسیدو کلاس من هم که خوشبختانه زنگ اخر بود

و من میتوانستم هی درس مورد نظرم روکه قرار بود تدریس کنم رو مطالعه کنم.این معلم ها هم 

که نامردی نمی کردن بعضی هاشون کلاسو میپیچوندن و بعضی هم میموندن و درس خودشونو میدادن.اما از شانس ما اینطوری نبود.من رفتم و تو دفتر معلما نشستم و یه چای و بیسکوئیتی

به رگ زدم. همون موقع بود که ناظم اعظم مدرسه(ناظم واقعی)اومد و گفت:"بچه ها این زنگ اخری

میرید یه پنج دقیقه اول کلاس رو عدای معلمارو در میارید و بعد میزارید معلما کار خودشونو بکنن.

مفهوم؟" من هم تو دلم گفتم"عمرا اگه بزارم".خلاصه اینکه مارو با لگد بیرون انداختن تا مثلا بریم

درس بدیم.من هم رفتم و خیلی با جذبه نشستم و دیدم هنوز چند تا از بچه ها دارن حرف میزنن.

چند بار روی میز کوبیدم و گفتم :"بچه ها لطف کنن یه زنگ ساکت باشن تا ما درس بدیم"و همه ساکت شدن. همین موقع بود که معلم اومد."برپا" همه پاشدن و معلم مثل این ارتشی ها از جلوی همه رد شد و اومد پیش من منم با اون دست دادم. گفت: مثل اینکه امروز قراره شما معلم ما باشید". من هم گفتم:اگه رخصتی باشه بله.بعد معلمه رفت و اخر کلاس نشست من هم زبان نتخ را باز کردم و برنامه های خودم رو اعلام کردم.و از یکی از بچه ها خواستم درس رو بخونه.من هم چون خیلی فعال بودم معنی همه کلمه ها و شعر هارو نوشته بودم وعلاوه بر اون توضیحات و مطالب تکمیلی بیشتری هم از خارج کتاب داشتم.رسیدیم به یه شعر در متن که من هم معنیش رو نوشته بودم ولی دیدم معلم تو کلاسه و چه بهتر که اون معنی بکنه.چشمتون روز بد نبینه

همین که گفتم "میشه شعر رو معنی کنید لطفا" معلمه مثل گرگا که برای طعمه کمین کردن پرید و رشته کلام رو از دست من گرفت و ول هم نکرد.حالا من هی میخام معنی کنم نمیزاره که.هی اون میخوند و میگفت و معنی میکرد من هم ساکت نشسته بود و سر تکون میدادم.(اقا زایه بازی بودا)

بالاخره زنگ خورد و معلمه داشت میرفت که من بهش گفتم:"استاد ببخشید جای شما رو قصب کردیم" اون هم با خنده گفت خواهش میکنم.همه پچه ها هم اومدن رفتن و خندیدن و گفتن:"واقعا خسته نباشی"و من باز هم تنها موندم.

نتیجه:سهم من بودن در تنهایی است و نه تنها بودن!!!


خوب این بود امید وارم صبور بودید و مطالعه کردید.

لینک عکس کروات ها هم اصلاح شد.

منتظر نظراتتون هستم.